سه‌شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۵

‫#‏ایران‬ - در گذر تاریخ ...

‫#‏ایران‬ - در گذر تاریخ ...
11 خرداد 1393
در گرامیداشت سالگرد شهادت غلامرضا خسروی


چشم بر سپهر آزادی - منادی بامداد خجسته‌ی رهایی
چشم بر سرو و سپهر آزادی داشت، دل در گرو عشق و وصال آن. چون پروانه‌یی از پرهای پرپر خود، رنگین کمانی را ساطع کرد و با طیف رنگارنگی از معناها و پیام‌ها، بر دیدگان و اندیشه و آینده‌ی پیرامون خود پـل زد. بیدلی‌ها و بیقراریهای یاران هم‌زنجیر و راهیان سپیده را به حجم فریاد بدل ساخت و حصار و قلعه و سلول و زندان ولایت انسان‌ستیز را به کانون شورش. پتک، بر سنگ شب جلاد زد. دیکتاتور را به بن‌بست کشاند ـ بن‌بست تاریخی همه‌ی دیکتاتورها در برابر آزادی.
غلامرضا خسروی تبلور «نیل به جامعه‌یی آزاد و رها» (1) را در مجاهدین خلق و پیشگامان اشرف و لیبرتی یافت. بهای ادراک خود برای پاسخ به آمال و آرمان رهایی ایران را، به مهری خون‌سرشته بالغ نمود. مهری بر پای عهد و میثاقش با «بچه‌های اعماق»، «نوباوگان رنج و کار»، «مادران سر از سجاده برداشته» (2) و مردمان و کودکانی که تنها در پای چوبه‌های دار یکدیگر را دیدار می‌کنند. امضایی که خطوط نگاشته‌اش، نگاره‌یی از نام‌ها و شناسه‌ها و سلسله‌ی سرداران تاریخ معاصر ایران در شوق وصال شاهد آزادی‌ست.
«من می‌توانم، برای فتح شب ـ این شب بد ـ
با صبح خونم، خورشید را، شبانه بسازم
در هر زمستان ـ این فصل گل‌شکن ـ می‌توانم
با فصل قلبم، صد باغ را جوانه بسازم» (3)
غلامرضا خسروی به رود همیشه جاری جریانی پیوست که در تداوم تاریخی خود، آخوندها را در تمام عرصه‌ها و پهنه‌ها‌ی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران به بن‌بست کشانده است. جریانی بی‌توقف که همواره از چشمه‌ی لایزال آرمان آزادی نوشیده است. او به این ثقل استوار تکیه داد و بر سنگ آسیابش قدم استوار کرد. ثقل مانا و زاینده‌یی که جریان اجتماعی و سراسری برابری‌طلبی و آزادیخواهی را در ایران استمرار داده و مبارزه با ارتجاع ابلیس آخوندی را تضمین کرده ا ست.
غلامرضا خسروی به خوانشی از تضاد اصلی ایران‌زمین دست یافت که ترفندهای هر چند یکبار رمالان سیاست‌باز آخوندی و نوازشگران درونی و برون‌مرزی‌اش را به هیچ انگاشت.
ستایش غلامرضا خسروی و راهیان سپیده‌یی که چشم و امید مردم ایران در برابر ایلغار آخوند انسان‌ستیز می‌باشند، قصیده‌ی مکرری در دیـار ما بوده و هست. در میهنی که زمزمه و ترنم عشق، خواهران توأم مرگ‌اند، غلامرضا خسروی تبلور «غرش خلق ایران در ملک ایران‌زمین شد».
با آثار به جای مانده از خیانت خمینی به آرزوها و اعتماد مردم ایران، در پهنه‌ی 37ساله‌ی کشاکش خدای آزادی با ناخدای استبداد، همه‌ی ما در سیر و صیرورت آزمایشی هستیم که تا سرنگونی تمام‌عیار «شب عمیق اندیشه‌یی ضدبشر و انسان‌ستیز» ـ که در سیما و سیرت حاکمیت آخوندی هویداست ـ تداوم دارد. در این کشاکش بی‌توقف و گسترش یابنده، «با گردنه‌ها و راهزنان و شب‌پرستان بی‌شمار» (4)، کاروان و کهکشان شهیدان، تکیه‌گاهی اعتمادگستر و شگفت‌انگیزند.
باید اعتراف کنیم در زندگی ما کسانی بودند، هستند و خواهند بود که در فلسفه‌ی حیات و مرگ خود، واژه‌ها را از سرگردانی نجات می‌دهند و اندیشه‌ی آزادی و تفکر آرمانی را چراغ و راهنمایند. اینان چون پروانه‌هایی‌اند که از پرهای خود، رنگین کمانی را ساطع می‌کنند و با طیف رنگارنگی از معناها و پیام‌ها، «از بسیاری از آنها که به عمر خود مطمئن‌اند، با عشق و نشاط و کارایی بیشتری به زندگی مشغول» (5) می‌باشند و بر دیدگان و اندیشه و آینده‌ی پیرامون خود پل می‌زنند.
غلامرضا خسروی در نبردی نابرابر، با همین اندیشه و آرمان، سینه به سینه‌ی دژخیم و جلاد، آینه‌یی می‌شود برابر نیازها و ضرورتهای انسانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و مردم خویش. و این، همان عزم جزمی‌ست که در طول تاریخ ایران، تمام دیکتاتورها را در برابر پیشگامان و پیشتازان آزادی، به بن‌بست کشانده و می‌کشاند. و این، همان رزمی‌ست که متضمن بامداد خجسته‌ی رهایی ایران‌زمین می‌باشد...
1و 4: از نامه‌ی غلامرضا خسروی با عنوان: هر زمان باید چیزی را فدا نمود.
2: احمد شاملو، ترانه‌های کوچک غربت: « «... مادران سیاه‌پوش / ـ داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد ـ / هنوز از سجاده‌ها / سر برنگرفته‌اند!»
3: ایرج جنتی عطایی، شعر «خورشید شبانه»
5: از خاطرات یکی از زندانیان درباره‌ی غلامرضا خسروی

دوشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۵

آنانکه که راه جهاد را گشودند..


باز بارید باران

باز بارید باران
خیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا
هر کجا هستی باش
آسمانت آبی...
و تمام دلت از غصه دنیا خالی...!




ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ.


ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ.


ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﺪ.
ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺣﺘﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ.
ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺮﮒ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ، اﻣﺎ می توانید ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﯿﺎﺗﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﯾﺪ.
ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﺳﻨﮕﺎﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﯿﺰۀ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ.
ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺱ ﺑﺪﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ می توانید ﺍﺯ ﺗﺠﺎﺭﺏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺱ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۵

بدون شرح!


صحنه اعدامی که به حماسه بدل شد.

در تاریخ یازدهم مرداد 1384 ، قاضی «حسن احمدی مقدس»، رئيس مجتمع قضائي ارشاد تهران به دست دو جوان عاصی به نامهای مجید و حسین کاووسی فر به ضرب گلوله بی امان به هلاکت می رسد. ضاربین بعد از ترور این فرد، به کشور امارت می گریزند که در آنجا دستگیر و به ایران استرداد داده می شوند. بیدادگاههای جمهوری اسلامی بعد از یک محاکمه نمایشی آنها را محکوم به اعدام و هر دوی آنها در ملا عام به دار آویخته می شوند . قاضی حسن احمدی مقدس علاوه بر صدور احکام ناعادلانه در خصوص نویسندگان معترض، یکی از دستاندرکاران کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 بود. مجید کاووسی فر هنگام اعدام با دست بسته و از راه دور با برادر زاده ی خود خداحفظی کرد و تا آخرین لحظه ی زندگی لبخند بر لب داشت. خبرگزارهای جهان اعلام کردند که عکس اعدام مجید و حسین کاووسی فر بعنوان عکس دهه شناخته شده است.

خندیدن یک نیایش است ..

خندیدن یک نیایش است 


ديدن يک نيايش است...!!!
اگر بتواني بخندی و بخندانی ،
آموخته اي که چگونه نيايش کنی ...
هنگامي که هر سلول بدن تو بخندد ،
هر بافت وجودت از شادي بلرزد ،
به آرامشي عظيم دست مي يابی .

ديدار مادر و خواهر ستار بهشتي شهيد با آتنا فرقداني پس از آزادي

ديدار مادر و خواهر ستار بهشتي شهيد با آتنا فرقداني پس از آزادي


يادداشت سحر خواهر ستار: 
روز جمعه، بيست و پنجم ارديبهشت ماه ديدار آتنا فرقدانى رفتيم! اندكى با تاخير، چرا كه در سفر بوديم و مجال ديدار زودتر فراهم نشد. دخترى با روى گشاده و لبانى خندان، از تجربه هاى آموخته اش مى گفت. گويى خام به زندان رفته و پخته از تجربه بيرون رهيده. گرچه سعى ميكرد تا پنهان كند عمر از دست رفته اش را اما حقيقت اين است كه عمرها به بهايى در گذر است شايد اگر او در جايى ديگر بود هرگز حكمرانان با وى اينگونه بر خورد نميكردند.
ايكاش ما هم به مرحله اى برسيم كه همه زندگى كردن را تجربه كنيم نه زنده بودن را!

آرمان داشتن یعنی : مثل کوه ماندن و مثل رود رفتن


دوشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۵

پرواز را به خاطر بسپار


برای شما با بهترین آرزوها


بزرگترین #کشتی تفریحی #جهان

بزرگترین کشتی تفریحی جهان


بزرگترین کشتی تفریحی جهان، سایت کشتی سازی سنت-نزر در غرب فرانسه را ترک کرد. این کشتی عظیم که هارمونی #دریاها نام دارد و 16 طبقه است، می‌تواند 6360 مسافر و 2100 خدمه را جا به جا کند. این کشتی با 227هزار تن وزن، ۳۶۲ متر طول، ۶۶ متر عرض و ۷۲ متر ارتفاع دارد و 1 میلیارد #دلار هزینه داشته است.

دست مريزاد به دانشجوهاي زنجان!


جمعه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۵

کمیته حقوق بشر سنای #کانادا نقض حقوق بشر در #ایران را محکوم کرد

کمیته حقوق بشر سنای #کانادا نقض حقوق بشر در #ایران را محکوم کرد
کمیته حقوق بشر مجلس سنای کانادا، ۱۷ #اردیبهشت در جلسه استماعی با حضور #احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور ایران و مارک دابوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی برگزار و نقض حقوق بشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها را محکوم کرد.
در این جلسه دابوویتز، به نقض حقوق بشر و دستگیری روزنامه نگاران اشاره و مماشاتگران با رژیم آخوندی ”دزدها و کلاهبردارها“ نامید و آنها مورد حمله قرار داد.
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد نیز در این جلسه به نقض حقوق بشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها اشاره کرد.

برنامه 360درجه -جنون ولایت فقیه ارتجاع از موقعیت اعتلا یابنده مقاومت


چاه های نفت زیر پایم

چاه های نفت زیر پایم
خوابی  آرام بر سردی خیابان 
چشم به کدامین افق بدوزم
در کشوری که سر هر کوچه اش 
صندوقی برای یاری به من است و 
اما من در فقر می سوزم

هر ماهی مرده‌ای می‌تواند همسو با جریان آب حرکت کند.


آری، برای شنا کردن در جهت مخالف جریان رود، قدرت و جرأت لازم است، 
هر ماهی مرده‌ای می‌تواند همسو با جریان آب حرکت کند.
" ساموئل اسمایلز "

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۵

من درد مشترکم مرا فریاد کن


درد #مشترک -نقاشی اثر رضا اولیا: تبریک به عزیز مادر رضایی ها و تمام مادران قهرمان


«میهنی می سازیم»سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در سال 2014


دماااااااااااااوند


چهارشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۹۵

دوشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۵

نکاتی برای عکاسی با موبایل که هرکسی باید بداند


نکاتی برای عکاسی با موبایل که هرکسی باید بداند



هر کسی می‌تواند موبایل به دست بگیرد و عکاسی کند اما عکس‌های خارق‌العاده را کسانی ثبت می‌کنند که دانش بیشتری از عکاسی داشته باشند. واقعیت اینجاست که عکاسی با موبایل بسیار ساده است، کافی است اصول مهم مانند فوکوس، نورسنجی، ترکیب‌بندی و ویرایش عکس را بدانید. از اینجا به بعد فقط باید این ۱۲ نکته را بدانید. نکته‌هایی که شما را در ثبت عکس‌های متفاوت و دیدنی یاری می‌کند.
۱. لنز را تمیز کنید
تلفن همراه شما مدت زمان زیادی را در کیف، جیب یا دستان شما سپری می‌کند و در نتیجه کثیف می‌شود. آلودگی، خاک، چربی و اثر انگشت روی لنز بر کیفیت عکس تاثیر منفی می‌گذارد.
لکه‌های روی شیشه لنز باعث می‌شود که نور به خوبی به سنسور دوربین نرسد و در نتیجه تاری، کدری و نقطه‌های گرد و غبار در عکس دیده شوند. اما یک لنز تمیز به شما اطمینان می‌دهد که عکس‌هایتان واضح و شفاف خواهند بود.
هربار که موبایل‌تان را برای عکاسی از کیف یا جیب‌تان خارج می‌کنید باید آن را تمیز کنید. برای این کار یک پارچه نرم استفاده کنید که زبری ناشی از پارچه بر صفحه لنز خط نندازد.
۲. فوکوس را تنظیم کنید
مهمترین عامل در عکاسی که باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشید این است که سوژه از فوکوس و وضوح خوبی برخوردار باشد. تنظیم فوکوس در موبایل‌های مختلف متفاوت است. در بسیاری از آنها با تماس انگشت روی صفحه نمایش دوربین در همان نقطه فوکوس می‌کند. اگر سوژه متحرک است دقت داشته باشید که صفحه نمایش را دقیقا در همان لحظه‌ای عکس را ثبت می‌کنید فشار دهید و نه خیلی زودتر از موعد.
اگر از وضوح سوژه‌ای که در تصویر ثبت کرده‌اید رضایت کافی دارید، می‌توانید از برخی اپلیکیشن‌های بسیاری که برای ویرایش عکس وجود دارند، استفاده کنید و پس‌زمینه را تار کنید.
۳. نور سنجی را دستی تنظیم کنید
وقتی برای تنظیم فوکوس انگشت‌تان را صفحه نمایش دوربین می‌زنید، دوربین به طور خودکار از تنظیمات نورسنجی را نیز بر اساس همان نقطه انجام می‌دهد. بدین ترتیب نور عکس تنها بر اساس روشنایی یا تاریکی سوژه تعیین می‌شود که در بیشتر مواقع نورسنجی مناسبی نیست. مثلا اگر سوژه در قسمت تاریک قاب تصویر باشد ممکن است باعث شود که بخش‌های دیگر تصویر دچار نوردهی بیش از حد شود.
۴. از زوم دوربین استفاده نکنید
امکان زوم که در دوربین تلفن‌های همراه قرار دارد، یک زوم دیجیتال است و نه یک زوم نوری (اپتیکال) و در نتیجه اتفاقی که در نتیجه این زوم کردن رخ می‌دهد کاهش کیفیت تصویر نهایی است.
به جای استفاده از زوم سعی کنید تا حد امکان و نیاز به سوژه نزدیک‌تر شوید. همچنین می‌توانید در ویرایش عکس با استفاده از برش دادن تصویر و حذف قسمت‌های نامطلوب کنترل بیشتری بر تصویر داشته و سوژه را در قاب تصویر به میزان دلخواه جابه‌جا کنید.
۵. دوربین را ثابت نگه‌ دارید
بی‌حرکت نگه داشتن دوربین بخصوص در نور کم یا شب‌هنگام اهمیت ویژه‌ای دارد. وقتی در چنین شرایطی عکاسی می‌کنید باید به خاطر بسپارید که دوربین برای جبران کم نوری نیاز دارد از سرعت شاتر کمتری استفاده کند تا زمان کافی برای رساندن نور به سنسور دوربین وجود داشته باشد. در این حالت حرکت دوربین باعث می‌شود عکس‌هایی که ثبت می‌شوند، تار باشند.
یک راه برای آنکه عکس‌ها تار نشوند نگه داشتن دوربین با هر دو دست در حالیکه دست‌ها روی یک سطح سفت قرار دارند، است. به جای این کار می‌توانید از سه پایه نیز استفاده کنید. این روزها انواع مختلفی از سه پایه‌ها با شکل‌ها و قیمت‌های مختلف در بازار وجود دارند.
دقت کنید که وقتی از سه پایه استفاده می‌کنید حتما از زمان‌سنج (Timer) نیز استفاده کنید. برای این منظور ۲ تا ۳ ثاتیه کافی‌ست. در این زمان دوربین پس از تماس دست ثابت شده و عکس نهایی لرزش و تاری را نشان نمی‌دهد.
به جای استفاده از تایمر می‌توانید از هدفون نیز استفاده کنید. دکمه کم و زیاد کردن صدا روی سیم هدفون مانند دکمه شاتر دوربین عمل می‌کند. این امکان شما را قادر می‌کند بدون تماس فیزیکی با دوربین وقتی روی سه پایه قرار دارد، عکس بگیرید و کمترین لزرش را در عکس باعث شوید.
۶. قانون یک‌سوم را فراموش نکنید
تنظیم نور و فوکوس در عکاسی اهمیت ویژه‌ای دارند، اما ترکیب‌بندی نیز به همان اندازه مهم است. بدون یک ترکیب‌بندی خوب عکس شما هرگز توجه چشم‌ها را به خود جذب نخواهد کرد.
قانون یک‌سوم یکی از کاربردی‌ترین تکنیک‌های ترکیب‌بندی در عکاسی است.
باید سوژه را هم تراز با یکی از خطوط عمودی قرار دهید. اگر عکس شما خط افق وجود دارد آنگاه باید با یکی از خطوط افقی هم تراز شود.
اگر تازه‌کار هستید بهتر است این خطوط راهنما (Grid) را در دوربین خود فعال نگه‌دارید. بعد از مدتی چشم‌هایتان آموزش دیده می‌شوند و نیاز کمتری به این خطوط گرید خواهید داشت.
البته فراموش نکنید که قوانین ساخته شده‌اند که شکسته شوند! گاهی شرایط ایجاب می‌کند که عکس‌ها را نوعی دیگر ثبت کنید. خلاقیت به خرج دهید و قوانین را بشکنید. اما پیش از شکستن آنها را خوب بشناسید.
۷. از خطوط هدایت‌گر بهره بگیرید
خطوط هدایت‌گر یکی دیگر ابزار مفید در ترکیب‌بندی است. استفاده از این خطوط در عکس به بیننده کمک می‌کند تا چشم‌ها و توجهش به سمت سوژه و عمق تصویر به راحتی هدایت شود. این تکنیک شامل خطوط مورب، خطوط عمودی و افقی و یا خطوط همگرا است تا سوژه تصویر را در مرکز توجه قرار دهد.
مثلا در تصویر بالا، خطوط همگرا چشم‌ها را از کناره‌های تصویر به سمت مرکز و بالا جایی که سوژه ضدنور قرار گرفته، سوق می‌دهد.
۸. از زوایای مختلف عکاسی کنید
همیشه باید به خاطر بسپارید که وقتی از یک مکان یا سوزه عکاسی می‌کنید، زاویه‌های مختلف را امتحان کنید و به یک جهت بسنده نکنید. یک ویژگی عکاسی با موبایل این است که به دلیل کوچکی می‌تواند در مکان‌ها و زاویه‌هایی قرار گیرد که دوربین‌های معمولی و حرفه‌ای نمی‌توانند. پس از این امکان به سادگی رد نشوید.
همچنین دقت کنید که تنها در حالت ایستاده و هم تراز یا سوژه عکاسی نکنید. بالا و پایین بردن دوربین و نگاه کردن به سوژه از زوایای مختلف به شما امکان می‌دهد در عکس نوآوری و تغییر ایجاد کنید و سوژه‌ها را از زوایایی به دیگران نشان دهید که در حالت عادی از نظر غایب هستند.
حتی می‌توانید از دید یک پرنده یا هواپیما عکاسی کنید. برخی حس‌ها و حالات هستند که فقط از یک زاویه خاص به بیینده منتقل می‌شوند. آنها را بیابید. عکاسی دیجیتال این امکان را می‌دهد که هر اندازه می‌خواهید عکس بگیرید و دغدغه تمام شدن فیلم یا هزینه ظاهر کردن عکس نداشته باشید. پس از آن نهایت استفاده را بکنید.
۹. به پس‌زمینه‌ تصویر دقت کنید
اگر پیش‌زمینه شما شلوغ است و یا عناصر گمراه کننده زیادی دارد که می‌تواند توجه بیننده از سوژه اصلی را منحرف کند، بهترین راهکار این است که سیاه و سفید عکاسی کنید. با حذف رنگ‌ها تمرکز بیننده بهم نخواهد خورد.
۱۰. چندین عکس بگیرید
اگر تصویر زیبایی دیدید به گرفتن یک عکس بسنده نکنید. چندین عکس بگیرید تا بهترین حاصل شود. معمولا احتمال این که اولین عکس خوب از آب در بیاید کم است. از زوایا و فاصله‌های مختلف عکاسی کنید.
سپس عکسی که گرفته‌اید را بازبینی کنید تا بفهمید چه کم و کسری‌‌هایی دارد. اگر زاویه و نقطه نظر مطلوبتان را پیدا کردید آنگاه چندین عکس از آن زاویه بگیرید تا به مطلوب‌ترینش برسید. این کار به شما کمک می‌کند تا عکس‌هایی بگیرید که هم از نظر ترکیب‌بندی و هم از نظر وضوح ایده‌آل باشند.
عکس بگیرید و نگران بد بودن آن نباشید. حسن عکاسی دیجیتال همین است که عکس بد را به راحتی پاک می‌کنید.
۱۱. از حالت پانوراما استفاده کنید
منظره‌هایی وجود دارند که عکاسی معمولی نمی‌تواند حق مطلب را در مورد آنها ادا کند؛ مثلا یک منظره گسترده یا یک ساختمان بزرگ. در چنین شرایطی باید از حالت پانوراما بهره بگیرید. امکان عکاسی پانوراما در بیشتر دوربین‌های تلفن‌های هوشمند جدید وجود دارد. اما اگر نداشته باشد هم می‌توانید از اپلیکیشن‌هایی که برای این منظور وجود دارند استفاده کنید.
۱۲. عکس‌هایتان را بیش از حد ویرایش نکنید
مهم‌تر از ویرایش عکس، ترکیب‌بندی و نورسنجی صحیح عکس‌ است. ویرایش بیش از هر چیز برای اصلاح اشکال‌های کوچک و تغییرات جزئی به کار می‌رود. ویرایش بیش از حد یک عکس آن را مصنوعی و غیر واقعی جلوه می‌دهد و از زیبایی‌هایی آن می‌کاهد.


یکشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۵

روز جهانی کارگر و روز معلم در ایران تقریبا همزماننداین تقارن قابل تفسیر است..

روز جهانی کارگر و روز معلم در ایران تقریبا همزمانند . این تقارن قابل تفسیر است..
 هر دو از کمترین حق و عدالت در تقسیم ثروت برخوردارند . فقط در یک چیز مشترکند . تولید . یکی زیربنای اقتصادی را میسازد و دیگری زیر بنای انسانی را . شاید بتوان گفت هر دو در نقطه ی دیگری هم مشترکند . در زندان و شکنجه و اعدام . شاهرخ زمانی و افشین اسانلو اعدام خاموش شدند . هر دو عضوی بودند از خیل عظیم کارگران ایران که از بی عدالتی به ستوه آمده و اعتراض کرده بودند  . 
در این سرزمین ، اگر اعتراض کنی که چرا قراردادهای سفید امضا رسم معمول شده ، یا چرا حقوق کارگران ماهها پرداخت نمیشود ، یا اگر بگویی چرا وزارتخانه مربوطه برعکس وظیفه اش عمل میکند و از حق کارگر دفاع نمیکند برای تعیین حداقل دستمزد  ، که با خط فقر هم فاصله بسیار دارد و در حد خط فلاکت است ، یا اگر بگویی واردات اجناس بنجل چینی و اختلاس های میلیاردی و فساد اقتصادی باعث تعطیل شدن کارخانه ها و کارگاههای تولیدی و در نتیجه بیکار شدن کارگران شده ، تو را دستگیر کرده و به زندان میاندازند . چرا که سود طبقه حاکم و دزدهای ثروت ملی ،  در صدور مفت نفت و گاز و واردات اجناس بنجل برای ملت بی نوا  و اشیای لوکس برای آغنیا است . کارگر چه حقی دارد وقتی سردمداران طرفدار برده داری هستند؟ کارگران همان بردگان مدرن هستند . شلاق های برده داران نامرئی شده و ملت بی تفاوت . دیگر کسی نمیگوید باید به دست تولید کننده بوسه زد . بلکه دست کارگر را میشکنند و بدون درمان در گوشه ی سلول انفرادی رها میکنند . تا ما دوباره کتاب کلبه عموتم را برداریم و بخوانیم و بگوییم کاش در قرن هجده و نوزده زندگی میکردیم و شعار برده داری علنی بود . نه اینکه برده باشیم و برده داری انکار شود توسط زورگویان بیخبر از درد کارگران . 
معلمین نیز سرنوشتی چون کارگران دارند . تولید و آموزش  نیروی انسانی ، برای طبقه معلم ، دربدری و تبعید و زندان به همراه دارد . با شعار معلمی شغل انبیاست فریبشان میدهند و در خفا همکارانشان را به سلولهای انفرادی میاندازند . برای معلمی که گونه دیگری درس میدهد حکم اعدام صادر میکنند . فرزاد کمانگر معلم جوانی بود که گونه ی دیگر اندیشیدن را به کودکان در روستایی دورافتاده میاموخت . شش سال قبل او را از دامن مادرش ربودند و بدار اویختند . بعد از سالها شکنجه و زندان . محمد علی طاهری معلم دیگری ست که گونه ای دیگر درس میدهد . هرگز شاگردش نبوده ام اما هزاران شاگرد دارد که زندگیشان با آموزشهای او تغییر کرده . حکم اعدام داشت . هنوز هم رسما حکمش نشکسته اما قول و قرارهایی بیان شده که علیرغم تامین وثیقه های تعیین شده ، با همیاری شاگردانش هنوز آزاد نشده . رسول بداغی آزاد شد اما تا آخرین روز حبسش را کشید و آزاد شد . حبسی که حقش نبود . جای معلم ، کلاس درس است نه زندان !
در این سرزمین ، سرچشمه هر فضیلتی اعم از کار یا آموزش یا راستی و درستی  خشک میشود .  بسکه جاهلان و کوران و دزدان و اصحاب تاریکی قدرت دارند . بسکه چشمه صدور احکام ، فاسد و وابسته و بله قربان گو شده است . 
نمیگویم روز کارگر و معلم مبارک . چرا که نقطه ای برای تبریک وجود ندارد . زمانی میبایست شاد باشیم و چنین روزی را تبریک بگوییم که کارگر و معلم ، آزاد و دارای حقوق واقعی شده  باشد . 
به پدر و مادرم که سالها به آموزش فرزندان این سرزمین پرداخته اند میگویم : ما را ببخشید که قدر شما و همکارانتان را ندانستیم . ببخشید که همکارانتان در زندان پوسیدند و به یادشان نبودیم . ببخشید که با سیلی صورتتان را سرخ کردید و فریاد نزدیم که حقوق شایسته مقام معلم را به آنها بپردازید . ببخشید که همکارانتان را دار زدند و رویمان را برگرداندیم . ببخشید که وقتی اولین معلم را با کتک دستگیر کرده و به زندان بردند ، ما دانش آموزان و وامداران ابدی شما معلمین ، اعتراض نکردیم و دیوارهای زندان را روی سر عسس و گزمه و داروغه خراب نکردیم . ببخشید که قدرتان را ندانستیم . ببخشید که بجای اعتراض به احکام ناعادلانه برای معلمان ، خوشحالیم که بداغی بعد از شش سال تحمل حبس ناروا ،  آزاد شده و میتواند بزرگ شدن دوقلوهای خردسالش را بچشم ببیند .  آخر عادت کرده ایم که وقتی به مرگ میگیرند به تب راضی باشیم ! 
ببخشید که اینقدر مرده ی متحرکیم . اینقدر بی تفاوتیم . اینقدر بی حس و حالیم . 

آه . چه میگویم ؟ 
برادر و خواهر کارگرم ، پدر و مادر معلمم ، مرا ببخشید . ما را ببخشید . ما مرده های بی کفن و دفن را که درد شما را دیده و میبینیم اما دم فروبسته ایم . ما خیل عظیم خاموشان را .

سلام؛ اين فلوت من است.

ليلا محمدي: طنین یک آرمان مشترک



سلام؛ اين فلوت من است.
ظاهرش فلوت است، اما در حقيقت، سلاح كارايي است كه قلب رزمندگان آزادي را با مردم ايران، و مردم ايران را با جهان، هم نَوا كرده
من يك روز صبح در طلوع زيباي اشرف، فلوتم را نواختم.  به فاصله كمي، ديدم كه پسري جوان در ايران، دارد همان ملودي را با ساز خودش مي نوازد و بعد، طنين اين نوا، در سراسر جهان...!
من اين پژواك را طنين يك «آرمان مشترك» مي نامم.
 «آرمان مشتركي» كه آن را در كودكي، از منِشِ پدرم كه زنداني سياسي بود، يافتم و البته، در چشمان غمبار پسرك فقيري كه هر روز در سرماي زمستان، شاهد دستفروشي اش با تكه لباسي نازك در مقابل دبيرستان مان بودم... 
او فرشيد نام داشت.
 صبح ها خودكار مي فروخت و عصرها، با سر و صورت سياه، كفش هاي عابران را واكس مي زد. فرشيدها در ايران، بسيار هستند... 
كودكان و نوجواناني كه فقر، دنياي زيباي كودكي و روياهاي رنگين آينده شان را تيره و بي نور، ساخته است
ما مجاهدين، براي آيندة همين ها، اينجا هستيم و مبارزه مي كنيم.
بزرگترين درسي كه من در جمع ديگر خواهرانم در ليبرتي يادگرفته ام، اين است كه اگر مي خواهم «همه چيز» براي مردمم باشد و تمام آرزوها و آزادي هاي متصور براي آنها محقق شود، بايد از «همه چيز» خودم، كه درس و زندگي و تفريح و دلبستگي هاي شخصي ام هست، بگذرم.
من اين را افتخاري براي خود مي دانم و يقين دارم كه يك روز مي توانم، مردم ام را خندان و خرسند در يك ايران آزاد، ببينم.
 آن روز، فرشيد مي خندد و من هم در لبخند رضايت او، شريك خواهم بود...

12اردیبهـشـت ۱۳۶۱: گرامی باد خاطره حماسه‌سازان مجاهد خلق محمد ضابطی و یارانش

12اردیبهـشـت ۱۳۶۱: گرامی باد خاطره حماسه‌سازان مجاهد خلق محمد ضابطی و یارانش


موفق باشید #دوستان


روز معلم؛ روزی که با خون دکترخانعلی به ثبت داده شد


روز معلم؛ روزی که با خون دکترخانعلی به ثبت داده شد.



زمان: نخستین سال از دهه 40 خورشیدی، دوازدهمین روز از ماهی که به بهشت شباهت دارد؛
مکان: تهران، میدان بهارستان، مجلس شورای ملی، تظاهرات معلمان، رگبار گلوله… جمجمه غرقه به خون
نخستین روز معلم در مرز پرگهر ایران، چگونه نامگذاری شد؟
روز معلم در ایران با جنبش آزادیخواهانه مردم ما پیوند خورده است. در 12اردیبهشت 1340 آموزگاران آزاده ایرانی در یک گردهمایی خواهان حقوق صنفی خود شدند. دستگاه سرکوب رژیم سلطنتی مانند همیشه، پاسخی جز سرکوب و زور نداشت؛ اما آموزگاران ایستادگی کرده و از خواست خود کوتاه نیامدند. برای درهم شکستن ایستادگی آنها، نیروهای سرکوبگر شاه از ماشین آب‌پاش استفاده کردند.
در صف نخست، آموزگاران زن ایستاده بودند.
برخی آموزگاران تلاش کردند مسیر شلنگ آب را تغییر داده تا مانع استفاده آن بر ضد معلمان دیگر شوند.
پس از آن مزدوران شاه به معلمان آزاده حمله‌ور شدند.
نیروی سرکوبگر با تیراندازی هوایی و با استفاده از باتون، می‌خواستند آموزگاران را پراکنده کنند، اما در برابر ایستادگی آنها درمانده شدند.
ناگهان سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس مزدور کلانتری بهارستان با سلاح خود، آموزگاران آزاده را هدف قرار داد.
در پی این تیراندازی و حمله با سرنیزه و چاقو، سه تن از آموزگاران آزاده مجروح شدند. سرگرد مزدور، شهرستانی به شلیک ادامه داد
و گلوله‌ای به‌سر دکتر ابوالحسن خانعلی شلیک کرد.
دکتر خانعلی، اهل کن، از توابع تهران بود.
وی به‌عنوان دبیر فلسفه و عربی در دبیرستانهای جامی و شریف درس می‌داد. او همزمان دوره دکترای فلسفه را در دانشگاه تهران می‌گذراند. خون پاک و جوشان این آموزگار آزاده سرچشمه رودهای خروشان خیزش و آزادیخواهی شد.
شاه به شریف امامی، نخست‌وزیر وقت خود دستور داد
از جنبش به‌پا خواسته معلمان جلوگیری کند. شریف امامی، مهره دست‌نشانده شاه خائن،
در خاطرات خود نوشته است: «وقتی خانعلی تیر خورد، ساعت 11و 30دقیقه شب به کاخ شاه احضار شدم. شاه گفت که قرار است فردا شیطنت کنند و جنازه را راه بیندازند و شلوغ کنند». شریف امامی مزدور به شاه قول داد جلوی جنبش آموزگاران را بگیرد. با وجود قول او، تشییع پیکر غرقه به‌خون خانعلی در روز 13اردیبهشت، به یکی از بزرگترین تظاهرات خیابانی تبدیل شد. آموزگاران پس از آن قطعنامه‌یی صادر کرده و به ایستادگی خود ادامه دادند.
به‌دنبال شهادت دکتر خانعلی اعتراضات گسترده‌یی علیه حکومت شاه نسبت به‌این جنایت در سراسر کشور صورت گرفت و رژیم شاه مجبور به‌عقب نشینی‌هایی در جهت اعطای برخی تسهیلات به‌ فرهنگیان شد.
وزیر فرهنگ وقت به دستور شاه و برای خاموش کردن خیزش آموزگاران، لایحه‌ی افزایش حقوق فرهنگیان را به مجلس برد.
در پی این جنبش، فرهنگیان شاه را مجبور کردند وزیر فرهنگ را عوض کرده و رئیس باشگاه مهرگان را وزیر فرهنگ کند. او در بیم از خیزش دوباره آموزگاران، روز 12اردیبهشت را روز معلم نام نهاد.
به این ترتیب نخستین روز معلم در ایران با ایستادگی و خیزش معلمان و خون پربار دکتر خانعلی نام نهاده شد و این‌گونه نام «خانعلی» در دفتر تاریخ مبارزات مردم ایران، ثبت و جاودانه گردید.
هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
در تاریخ معاصر این میهن، آموزگارانی هم‌چون دکتر خانعلی پهنه آموزش و دانش را همواره بذرافشان کرده‌اند. معلمان مبارزی چون صمد بهرنگی- که برخی او را «صمد یکرنگی و صفا» نام نهاده‌اند- عشق را به مردم هدیه می‌کردند.
و چه بسیار آموزگارانی که در مبارزه با رژیم شاه به زندانها رفته و شکنجه‌های ساواک شاه خائن را تحمل کردند و دست از آزادیخواهی برنداشتند. این‌گونه آموزگاران آزاده ایرانی در آبیاری نهال انقلاب ضدسلطنتی، نقشی فراموشی‌ناپذیر ایفا کردند. اما کوره گدازان و بوته آزمایش، هنوز کماکان در پیش رو بود.
در رژیم آخوندی، روز معلم هرگز فراتر از یک نامگذاری نرفت و حقوق آموزگاران داده نشد. آموزگاران آزاده همواره تحت سرکوب رژیم ولایت بوده‌اند.

نام آموزگاران آزاده‌ای هم‌چون صمد بهرنگی، فرزاد کمانگر و
حجت زمانی، همواره در میان معلمان قهرمان جنبش آزادیخواهی مردم ایران به‌چشم می‌خورد.
همانها که درس آخر خود را در صفحه زرین میهن با قلمی سرخ نوشتند و به اینصورت به عهد خود با مردم محبوب خویش وفا کردند.
معلمان آزاده ایران همواره طی تظاهرات خود دیکتاتوری ولایت‌فقیه را به وحشت انداخته‌اند. رژیم آخوندی به‌خوبی می‌داند خیزش معلمان، دانشجویان و دانش‌آموزان، همواره تهدید شعله‌ور کردن فتیلة انفجاری بشکه باروت جامعه ایران را دارد.
انفجاری که می‌تواند به نیست و نابود شدن رژیم فاسد ولایت‌فقیه منجر شود. این حقیقت در وحشت نیروهای سرکوبگر خامنه‌ای به‌خوبی گویاست.
برای نمونه آنها در برابر اعتراض از پیش اعلام شده آموزگاران در 31تیر 1394 دست به یورش زده و حدود 100تن از آموزگاران دستگیر کرده و بیشتر آنان را به کلانتری 109 بهارستان بردند.
میدان بهارستان جایی بود که دکتر خانعلی در سال 1340 به‌شهادت رسید. به راستی که راه و خون پاک او در مداری بالاتر هم‌چنان ادامه دارد…

معلم روزت مبارک