نزديكتر
از هميشه
بايد همين جاها باشي
يه
جا همين دور و برا
كه
حس بودنت مدام
مي
شينه رو ثانيه ها
بايد
همين جاها باشي
نزديكتر از نبض بهار
صداي
پاتُ مي شنوم
از
پس پشت اين حصار
اشرف
هنوزم تو رگام خونت ميجوشه
هر
جا فروغي روشنه اسم تو روشه
اگه
نبود فداي تو
زمونه بيدار نمي شد
از
غم سرزمين من
جهان
خبردار نمي شد
اگه
نبودي كي ميخواست
از
روشني خبر بده
نشوني
خورشيد و باز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر